درویش

گرفته راه را آرام در پیش
عصا زن می خرامد مرد درویش
«علی گو» می رود سنگین و آرام
به کشکولش درخشد،نُقلِ بادام
فرو پاشیده روی شانه ها مو
به معبر می کند یا حقّ و یاهو
جلیقه برتنش باشد مُنَقَّش
برآیدازگلویش صوتِ دلکش
به دست و شانه،کَشکول و تبرزین
بخواندگاه تلخ وگاه شیرین
بُوَد صوتِ خوشش،داوود شیوه
چو برفین جامه اش، پوشیده گیوه
به هم آمیخته موی سر و ریش
کند باز و ببندد دیدة خویش
«گل مولا» دگر نامش «مَلَنگ»است
کلاهش تَرک تَرک و رنگ رنگ است
#درویش #قلندر #طریقت #شریعت #حقیقت #مولا_علی #علی #امیرالمومنین_علی #امام_علی #هو #حق #کشکول #تبرزین #عارف #عرفان
دیدگاه ها (۲)

قدسیان آسمان

واقعا چرا یه عده تون میاین خودتونو با من مقایسه میکنین!

فیگور تو طبیعت

بسم الله النور

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط